کد مطلب:68689 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:209
در ایام عثمان مردم مدائن از دست حاكمان ظالم و فاسق او به ستوه آمدند و شكایت كردند و او مجبور شد حذیفه را بعنوان حاكمی كه مردم قبول داشتند منصوب كند. این ماجرا مقارن با اواخر حكومت عثمان بود و پس از كشته شدن عثمان و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت برای او نامه ای نوشت و او را در سِمَت خود ابقا فرمود. حذیفه كه خود نیز روزهای واپسین عمر را می گذراند بر فراز منبر آمد تا برای امیرالمؤمنین علیه السلام از مردم بیعت بگیرد. او در ضمن خطبه ای كه ایراد كرد گفت: «اكنون امیرالمؤمنین حقیقی و سزاوار به این نام صاحب اختیار شما شده است»! پس از پایان مراسم بیعت، جوانی ایرانی بنام مسلم بپاخاست و عرض كرد: ای امیر، این كه گفتی «امیرالمؤمنین حقیقی»، تعرض و اشاره به خلفای قبل از او بود. اگر آنان خلفای واقعی نبودند حقیقت امر را برای ما روشن كن كه شما در ماجراها حاضر بوده اید و دیده اید. حذیفه در پاسخ به او مطالب مفصلی از تاریخ اسلام و سیر آن در زمان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را برای جوان ایرانی بیان كرد تا رسید به ماجرای غدیر و پس از بیان مقدمات نقطه ی اصلی آن را چنین بیان كرد: در غدیرخم پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ولایت علی علیه السلام را با صدای بلند اعلام كرد واطاعت او را بر مردم واجب كرد و به آنان دستور داد از دستورات او تخلف نكنند و به آنان خبر داد كه اینها دستور از سوی پروردگار است. بعد فرمود: آیا من نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر نیستم؟ گفتند: آری یا رسول اللَّه. فرمود: «من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله». سپس دستور داد همه ی مردم با او بیعت كنند، و همه بیعت كردند. [صفحه 85]
.
صفحه 85.